ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
همان قدر که زن را باید فهمید
مرد را هم باید درک کرد
همان قدر که باید قربان صدقه زن رفت
باید فدای خستگی های مرد هم شد
خلاصه مرد و زن ندارد ، به نقطه ی ما شدن که رسیدی:
بهترین باش برایش
کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را
دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها
از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که
داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما
دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که
کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به
زمین می فرستند.
مرد پرسید:....
شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش
ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به
زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با
تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که
دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده
بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟