تلخ وشیرین94

دوستانه

تلخ وشیرین94

دوستانه

فوت فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی

پیکر امیر دریادار غلامرضا شیرانی فرمانده منطقه دوم ولایت (جاسک) نداجا امروز در شهر اصفهان تشییع خواهد شد.
پیکر فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی ارتش امروز در اصفهان تشییع می‌شودبه گزارش حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مراسم تشیع پیکر امیر دریادار غلامرضا شیرانی فرمانده منطقه دوم ولایت(جاسک) نیروی دریایی ارتش که در حین اجرای مأموریت و هم‌زمان با سالروز شهادت امام محمدباقر(ع) دار فانی را وداع گفت، ساعت 11 امروز، شنبه 20 شهریورماه، از میدان فیض کاشانی شهر اصفهان با حضور جمعی از مسؤولان لشکری و کشوری و همچنین مردم ولایتمدار ایران اسلامی برگزار خواهد شد.

پند

 

پند گنجشک کاکلی

 

صیادی پرنده ای به نام ( قبوه ) که به سان گنجشک است ولی کاکل

دارد را صید کرد. خواست او را بکشد ، پرنده به او گفت:ای مرد تو از

کشتن و خوردن پرنده ضعیفی چون من سیر نخواهی شدو تاکنون

چندین گاو و گوسفند و شتر قربانی کرده و خورده ای ، باز هم گرسنه

هستی! مرا آزاد کن تا سه اندرز نیکو به تو دهم که اگر به آنها عمل کنی

نیکبخت و سعادتمند خواهی شد.یکی از آن سه پند را همین حالا که

در دست تو هستم می گویم، دومی را روی دیوار و سومی را بر سر

درخت .صیاد پذیرفت،پرنده گفت:اولین نصیحت این است که حرفی را

که شنیدی فکر کن اگر با عقلت جور بود قبول کن وگرنه نپذیر.این

است آن سخن که محالی را زکس باور مکن.صیاد خوشش آمدو او

را رهاکرد.پرنده روی دیوارنشست و گفت:نصیحت اولم را توجه کردی؟

گفت: آری .گفت: نصیحت دوم من این است که هیچگاه بر گذشته

افسوس مخور. 

گفت: دیگر برگذشته غم مخور       چون ز تو بگذشت زآن حسرت مخور

سپس روی درخت نشست و گفت: هر دو نصیحت مرا خوب به دقت

گوش دادی؟ صیاد گفت : آری .پرنده گفت:  اینک بدان بیهوده مرا رها

کردی،گوهری برسینه من هست که هزارها اشرفی ارزش دارد وزن

آن پنج سیراست، صیادبلافاصله دست روی دست زدوآثارغم درصورتش

آشکار شد.پرنده گفت: افسوس مخور چگونه هردو پندمرا فراموش کردی؟

تمام جسم من نیم سیروزن دارد که در دست تو بودم؟ چگونه در سینه ام

پنج سیر اشرفی است؟ به تو گفتم بر گذشته افسوس مخور، حالا که

من از دست تو رفتم و سر درخت نشستم ، افسوس بیهوده چرا

می خوری؟ صیاد به خود آمد و خجل شدو گفت:بسیارخوب حالا اندرز

سومی را بگو.

گفت : آری خوش عمل کردی به آن        تا بگویم پند سوم رایگان

این بگفت و بر پرید شاد رفت       سوی صحرا سرخوش و آزاد رفت  

 ما انسان ها بیشتر به این حکایت می نمائیم، مانند نوار خالی هرکس

هر چه گفت باور می کنیم. تحقیق و با عقل خودمان نمی سنجیم،

برای خود و اجتماع گرفتاری به بار می آوریم.

 

چاه کن ته چاه است


 

 

 چاه کن ته چاه است

 

معتصم خلیفه عباسی با مردی  طرح دوستی ریخت و ازمصاحبت

با او لذت می برد . خلیفه را ندیمی بود که متاسفانه از صفت

نکوهیده  حسادت بی نصیب نبود . ندیم  وقتی از جریان دوستی

و علاقه مفرط خلیفه نسبت به آن مرد آگاه شدحسادت کرد

و تدبیری اندیشید تا آن مرد بیچاره را  از چشم خلیفه بیندازد

و از سر راه بردارد.پس با آن مردگرم گرفت وروزی اورا به خانه

خود خواند به صرف ناهار و گفت و شنود . ندیم قبلا به آشپزش

دستور داده بود که در غذای آن مردسیر زیادی بریزد وچون آن مرد

از آن غذا خورد قهرا دهانش بوی سیر گرفت .ندیم نابکارکه از

می خواست گرمی مصاحبت مرد با خلیفه به سردی گرایدلذا با

قیافه حق بجانب به او گفت :" چون سیرخوردی درمصاحبت با

خلیفه دست بر دهان گیر و کمتر و دورتر حرف بزن تا خلیفه از

بوی زننده سیر ناراحت نشود و احیانا بر توخشم نگیرد .چون از

یکدیگر جدا شدند ندیم بی درنگ به حضور خلیفه شتافت و

گفت :" این مرد که خود را در لباس دوستی جلوه می دهدهم

اکنون اظهارداشت که از بوی دهان خلیفه رنج می برد و به هنگام

مصاحبت گاهگاهی مجبور می شود جلوی دهانش را بگیرد تا

  ناراحت نگردد .خلیفه چون این سخن بشنید آن مرد را به حضور

طلبید واز باب امتحان با او به گفتگو پرداخت . آن بیچاره پاکدل و از

همه جا بی خبر که نصیحت ندیم را به حسن نیت و کمال

خیرخواهی تلقی کرده بود دست بر دهان گرفت تا مانع از سرایت

بوی دهانش شود و خلیفه را ناراحت نکند ولی خلیفه معتصم با

سابقه ذهنی قبلی، این عمل و رفتار آن مرد را حمل برانزجار  از

بوی دهان خویش کرد و ادعای ندیم را مسلم دانسته بدون آنکه

حرفی بزند و در پیرامون قضیه توضیح بخواهد ورقه ای برداشت و

بر روی آن نوشت :" به محض رویت این نامه گردن آورنده کاغذ را

بزن والسلام ."آن گاه ورقه رامهر کرده سرش را بست و با قیافه

متبسم به دست آن مرد داد و گفت :" فورا حرکت کن و این نامه

را به فلان حاکم برسان ." آن مرد  زمین ادب را بوسیده به جانب

مقصدروان گردیدندیم که دربیرون دارالخلافه منتظربودتاازنتیجه

حرکت خود آگاهی حاصل کندآن مرد را دید که به سرعت از

دارالخلافه خارج شده به جانبی روان است . پرسید :" به کجا

می روی ؟" جواب داد :" خلیفه را ازطرزعمل و ادب من خوش آمد

و این نامه را که نمی دانم در آن چه نوشته به من داده است تا

به فلان حاکم برسانم .ندیم طماع که شاهد و ناظر صله و انعام

گرفتن آن مرد  از خلیفه بود با خود اندیشید که حتما تیرش به

سنگ خورده،نه تنها خلیفه خشمگین نگردیده بلکه وی را با این

نامه به نزد حاکم موصوف فرستاده تا صله و انعام شایسته

دریافت کند ! پس به آن مرد گفت :" نامه خلیفه رابه من بده تامن

به حاکم برسانم زیرا وسیله و مرکوب من برای رساندن نامه

مجهزتر و سریعتراست ." آن مرد پاک سرشت بدون آنکه تردیدی

به خود راه دهد نامه را به او داد وخود در شهربغداد می گشت

تا ندیم بازگردد وامتثال امررا به سمع خلیفه برساند .ندیم بدجنس

به طمع مال دنیابه جانب حاکم وبه کام مرگ شتافت وبه سزای

عمل خویش رسید خلیفه معتصم که چندروزی ازندیمش بیخبر

بود و از عاقبت کارآن مرد هم اطلاعی نداشت جریان را جویا شد

به عرض رسانیدند که از ندیم خبری ندارند ولی آن مرد همه روزه

در خیابانهای بغداد قدم می زند.خلیفه در شگفت شد و آن مرد

را خواست و ماجرای نامه را استفسار کرد . آن مرد جریان قضیه

را  معروض داشت .خلیفه ازاو پرسید :" بگو ببینم کجا دهانم بوی

بد می دهدکه تو از آن ناراحت  هستی ؟" آن مرد جواب داد :"

مگر کسی چنین مطلبی گفته است ؟خلیفه گفت :" غیر از تو

کسی نگفته و ندیم هم شهادت داده است " به علاوه چه دلیلی

بالاتر از این که در مکالمه با من دست را جلوی دهان و بینی

گرفتی وازنزدیک شدن به من احتراز می جستی ؟ آن مرد چون

این سخن بشنیدبه قصد و نیت سوء ندیم واقف شد و آنچه را

که در منزل ندیم گذشت به سمع خلیفه رسانیدو خلیفه چون

به خبث طینت ندیم پی برد پس ازقدری تامل گفت:  هر کس

برای دیگری چاه بکند خود در آن چاه می افتد .

وعبارت بالا درمیان ایرانیان به صورت ضرب المثل درآمد.

 



فوت همسر فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران

1395/6/18 پنجشنبه

طی مراسمی در مشهد مقدس؛پیکر همسر امیر سرلشکر عطاءالله صالحی، فرمانده کل ارتش به خاک سپرده شد

مراسم تشییع و خاکسپاری مرحومه مرضیه شریعتمداری همسر امیر سرلشکر عطاءالله صالحی فرمانده کل ارتش صبح امروز از محل مسجد ملا حیدر مشهد به سمت حرم مظهر رضوی برگزار شد.

 

مراسم تشییع و خاکسپاری مرحومه مرضیه شریعتمداری همسر امیر سرلشکر عطاءالله صالحی فرمانده کل ارتش و همشیره محمد شریعتمداری معاون اجرایی رئیس جمهور صبح امروز از محل مسجد ملا حیدر مشهد به سمت حرم مظهر رضوی برگزار شد.

به گزارش روایط عمومی ارتش، این مراسم با حضور سردار سرتیپ بسیجی محمد شیرازی رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا، حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی نماینده ولی فقیه و امام جمعه مشهد، امیر سرتیپ موسوی جانشین ستاد کل نیروهای مسلح، حجت الاسلام والمسلمین آل هاشم نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، امیر سرتیپ حبیبیان رئیس سازمان حفاظت اطلاعات آجا، امیر سرتیپ پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش، امیر سرتیپ دادرس معاون هماهنگ کننده آجا، امیر سرتیپ برخور جانشین نیروی هوایی، امیر سرتیپ صباحی فر جانشین قرارگاه پدافند هوایی، امیر دریادار جعفری تهرانی معاون هماهنگ کننده نیروی دریایی، رشیدیان استاندار مشهد، حسین فریدون دستیار ویژه رئیس جمهور و جمعی از مقامات و مسئولین کشوری و لشکری برگزار شد.

شایان ذکر است پس از اقامه نماز میت بر پیکره همسر فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران توسط حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی، پیکر حاجیه خانم مرضیه شریعتمداری در صحن جمهوری آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.     

درگذشت همسر فرمانده کل ارتش

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با صدور پیامی درگذشت همسر فرمانده کل ارتش را تسلیت گفتند.
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا در پیامی درگذشت همسر مکرم امیر سرلشکر عطاءالله صالحی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران را تسلیت گفتند.

متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسمه تعالی

امیر سرلشکر عطاءالله صالحی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران

درگذشت همسر مکرّم جنابعالی، بانوی صبور و مومن را تسلیت میگویم و رحمت و غفران الهی را برای ایشان مسألت میکنم.

تسلیت اینجانب را به فرزندان محترم و دیگر بازماندگان آن مرحومه ابلاغ فرمایید.

سید علی خامنه ای

۱۸ شهریور ۱۳۹۵