تلخ وشیرین94

دوستانه

تلخ وشیرین94

دوستانه

روابطمان خراب شده است! آنرا دور بیندازیم یا مرمت کنیم؟ (انتقاد ممنوع)


روابطمان خراب شده است! آنرا دور بیندازیم یا مرمت کنیم؟ (انتقاد ممنوع)

وقتی به ازدواج که عمیقترین تجربه روابط بین انسانهاست فکر می‌کنیم ، هم می‌توان زیباترین احساسات را تجربه کرد و هم زشت‌ترین و غمگینانه‌ترین احساسات را. روابط عاطفی هم می‌تواند ما را بسازد و هم می‌تواند ما را در عمق دره‌های غم و تنهایی رها کند و نابودمان سازد.

 

در سایه روابط عاطفی گاه قدی می‌کشیم به بلندای آسمان و گاه در میانه راه زندگیمان، پشتمان چنان خمیده از بار آزردگیها می‌شود که هیبت 70-80 سالگان را مانندیم.

 

من از نزدیک شاهد آلام و آزردگیهای شما بوده‌ام، از نزدیک و در یک رابطه مبتنی بر اعتماد و وجاهت علمی به عنوان یک روانشناس خانواده در کنار تحملها و حتی از خود بیخود شدنهای شما بوده‌ام. آنجا که از هراس تنهایی بر گوش همسرتان نواختید، آنجا که می‌خواستید فریاد به تو نیاز دارم را فریاد کنید ولی در پس پرده غرور خاموش شد، آنجا که چون نیاموخته بودید نتوانستید نیاز همسرتان را پاسخ دهید و به او بگویید که من هم تو را دوست دارم، آنجا که نمی‌خواستید به او خیانت کنید ولی از درد بی کسی به دیگری پناه بردید.

انتقاد 

 چطور می‌شود چنین روابطی که در ذات خود باید آرامش بیافریند، تا به این حد تجارب متفاوت می‌آفریند؟ چگونه می‌توانیم شیب خط دلدادگی‌مان را از رفتن به یک سیر نزولی نجات دهیم؟

 

چرا گاهی آنقدر ذهنمان روی خصوصیات منفی همسرمان متمرکز می‌شود که نمی‌توانیم ویژگیهای مثبت او را ببینیم و روز به روز فاصله‌هایمان بیشتر و بیشتر می‌شود؟ چطور می‌شود که تا دیروز وقتی اشک می‌ریختیم دست مهربان او اشکهای ما را پاک می‌کرد و امروز حتی اگر به پهنای صورتمان اشک بریزیم او حتی واکنشی هم نشان نمی‌دهد؟

 

چه شده که تا دیروز وقتی به خانه می‌آمدیم، استقبال گرم همسرمان بود که خستگی یک روز سخت و طاقت فرسا را از جانمان دور می‌کرد و امروز او حتی حاضر نیست به نیم نگاهی از در آشپزخانه ما را میهمان مهربانیهایش کند؟

 

اینها درد دلها و شکایتهای مردان و زنان بیشماری است که در جلسات درمان شنیده می‌شود آنهایی که شیب خط دلدادگی‌شان منفی شده است. راه نجات در دور انداختن این روابط آشفته است یا ترمیم آن؟ خلاص شدن یا اصلاح نمودن؟

 

اگر ساختمانی در حال خراب شدن است هیچ کس پیشنهاد نمی‌کند که با بلدوزر آنرا زیر و زبر کنید. پس روابط آشفته را هم می‌توان اصلاح کرد، نه آنکه راه طلاق و گسستگی را پیشه خود ساخت. اما چگونه؟

 

روابط عاطفی مثبت و موفق در بین زوجین بر اساس رفاقت عمیق بنا شده است. یعنی رابطه‌ای براساس احترام دو طرفه و متقابل. روابطی که زوجین از حضور یکدیگر لذت میبرند. آنها از خصوصیات روحی و شخصیتی یکدیگر مطلعند، آرزوهای یکدیگر را می‌شناسند. توجه خاصی به خواسته‌های همسرشان دارند و میدانند که چگونه این توجه و علاقه را در طول زندگی روزمره خود به همسرشان نشان بدهند. آنها علیرغم همه بحث‌ها و بگومگوهای عادی و اجتناب‌ناپذیر توانسته‌اند رابطه دوستانه خود را مستحکم سازند.

 

در روابط عاطفی ترمیم شده باید از فنون و تکنیکهای "تلاش برای ترمیم" استفاده کرد. پس در زندگی همه ما اختلافات وجود دارد فقط باید ذهنمان را معطوف توانمندیهایی کنیم که میتواند بر روی شکاف ارتباطی ما پل بزند. بنا به گفته جان گاتمن - زوج‌درمان معاصر - همسران سالهای سال سعی می‌کنند ذهن طرف مقابل را به نفع خود تغییر دهند، اما آن را عملی نمی‌یابند. علت آنست که اکثر اختلافات فیمابین در تفاوتهای بنیادی مثل شخصیت، ارزشها و نحوه زندگی افراد ریشه دارد. با جنگ و ستیز روی این تفاوتها تنها چیزی که نصیب آنها می‌شود هدر دادن وقت و صدمه زدن هر چه بیشتر به بنیان زناشویی‌شان است.

 

در این مقاله تلاش می نمایم اولین تکنیک "تلاش برای ترمیم" را با شما در میان بگذارم این تکنیک: "انتقاد ممنوع":

 

مسلماً مواقعی پیش می‌آید که شما از دست همسرتان عصبانی می‌شوید، از دست او گلایه دارید و می‌خواهید به او خرده‌گیری کنید. مثلاً بیایید با هم تصور کنیم که مینا پس از یک روز خسته‌کننده و پذیرایی از میهمانانش، از اینکه می‌بیند همسرش در جمع کردن ظروف غذا به او هیچ کمکی نکرده ناراحت وعصبانی است. دو نوع گفتکوی زیر را از زبان مینا بشنوید:

 

الف) خیلی بی‌معرفتی، هیچ وقت نبوده که به من توجه کنی. انگار مستخدم آوردی. من کار کنم و شما لذت ببری و بگی و بخندی.

 

ب) من خیلی ناراحتم از اینکه امشب این همه زحمت کشیدم. خیلی خسته شدم. قرار بود که تو هم برای مهمانی به من کمک کنی. دوست داشتم حداقل ظرفها رو برام جمع و جور می‌کردی.

 

جمله اول ماهیتی انتقادی دارد. انتقاد حمله به شخصیت فرد است. یک نوع اعلام جنگ می‌باشد و طرف مقابل را آماده دفاع و یا حمله متقابل می‌نماید. در انتقاد ما سرزنش می‌کنیم و همسرمان را گناهکار قلمداد می‌کنیم به اصطلاح دست به "ترور شخصیت" می‌زنیم. کلی و مبهم حرف می‌زنیم. تازه آخر سر هم درست و حسابی نمی‌گوییم دقیقاً چه می‌خواهیم و چه انتظاری از او داریم.

 

ولی در جمله دوم ما درست است که گلایه می‌کنیم، اما انتقادی در کار نیست. در این شرایط مثلاً مینا فقط به شکوه از کوتاهی همسرش در کمک کردن به او می‌پردازد . در واقع رفتار او را نشانه می‌گیرد نه شخصیت او را.

 

یادمان باشد حتی اگر تقصیر از طرف مقابلمان هم باشد، سرزنش کردن و انتقاد کردن او فقط اوضاع را خرابتر می‌کند و حلقه‌ای به حلقه‌های ارتباط منفی ما اضافه می‌کند. و در دور انداختن روابطمان به ما بیشتر کمک می‌نماید نه در ترمیم روابط عاطفیمان.

 

رضایت‌مندی


رضایت‌مندی

توانایی داشتن رضایت‌مندی یکی از بزرگترین گنجینه‌های این روزها است، همچنین چیزی است که در این زمان بسیار کمیاب است. فرهنگ ما با تمام وجود فریاد می‌زند قانع نشو. ما همیشه به چیزهای بیشتر و بیشتر احتیاج داریم. ما به رسمیت شناخته شدن، پول، خانه‌های بزرگتر، لباسهای زیباتر، غذاهای خیال‌انگیز، مواد غذایی حیوانی بیشتر، کشور زیباتر، رفتار بهتر کودکان، والدین شرافتمند، شلوار جین تنگ‌تر، چمن‌های آراسته‌تر، ماشین سریعتر، گاز ارزان‌تر، زمین بیسبال بزرگتر، صداهای بلندتر، شنوندگان بیشتر، موهای بلندتر، زبان حیله‌گرانه بیشتر، پاسخ متقابل تند و تیزتر احتیاج داریم. همه چیز بیشتر با تر همراه است مثل بهتر، بزرگتر، بلندتر.

 

رضایت‌مندی


هنگامی‌که این چیزها به زندگی ما می‌آیند، این خیلی خوب و عالی است. آیا اشتباه می‌کنم؟ ما می‌خواهیم فرزندانمان بطور دائم رشد کنند و به انسانهای بهتری تبدیل شوند و می‌خواهیم که خودمان بهترین باشیم، اما نه به منظور تحت تأثیر قرار دادن دیگران یا اینکه در چشم آنها بالاتر به نظر برسیم.


فکر می‌کنید چه تعداد از مردم به صندلی تکیه می‌دهند، فقط نفس می‌کشند و تجربه رضایت‌مندی را در طول روز احساس می‌کنند؟ چه مقدار، یک بار در ماه یا یک بار در سال؟ این باید مطلقاً خسته کننده باشد که هرگز راضی نشوید.


رضایت‌مندی به معنی خواسته‌های بیشتر نیست، رضایت‌مندی به معنی قدردانی از چیزهایی که دارید است.


این یکی از بزرگترین هدیه‌هایی است که می‌توانید به خودتان بدهید، فقط یکبار در طول زندگی این احساس رضایت را به خودتان بدهید تا متوجه منظور من بشوید. این احساس می‌تواند هرچه محکم‌تر از شما حمایت کند. من به یک سری از چیزها در زندگی‌ام اجازه خواهم داد ( تلویزیون، موزیک، مجله، آگهی‌ها و غیره) وجود داشته باشند، اما وقتی که احساس رضایت‌مندی من را مختل ‌کنند، زمان آن است که بروند. من می‌توانم با دستم تعداد برنامه‌های تلویزیونی که نگاه کردم را بشمارم. من تنها دو ایستگاه رادیویی دارم، من تنها به آن دو ایستگاه رادیویی گوش خواهم داد. من 90% از اطلاعاتی که در حافظه تلفن همراهم است را حذف خواهم کرد زیرا نمی‌خواهم با این آهنگ در سرم که چقدر زندگی سخت است یا چرا عصبانی هستم در حالی که عصبانی نیستم قدم بزنم.


بعضی از مردم ممکن است استدلال کنند که در حقیقت چون من تلویزیون نگاه نمی‌کنم با این کار خودم را از دنیای بیرون منفک کرده‌ام. من به آگهی‌های داغی که ممکن است خارج از دسترس من باشد توجهی نمی‌کنم. اما برای دانستن به قدر کافی شنیده‌ام و دیده‌ام و چیز زیادی از دست نداده‌ام، من ایده‌های بیشتری در ذهنم درست می‌کنم، من احساس رضایت‌مندی دارم.


من می‌توانم زمان بیشتری را با تلویزیون خاموش سپری کنم و پشت ایوان بنشینم و پریدن پرندگان را از شاخه‌ای به شاخه دیگر تماشا کنم، همچنین قهوه‌ام را می‌نوشم و شگفت‌زده خواهم شد اگر یک سنجاب روی صورتم بیاید. من می‌توانم رادیو را خاموش نگه دارم و به لحن صدای بچه‌هایم در مورد روزی که در مدرسه داشتند با من حرف می‌زنند گوش بدهم. من چیزی را از دست نمی‌دهم. من فقط برای احساس رضایت‌مندی معامله می‌کنم. من قطعاً احساس رضایت‌مندی را جایگزین آن چیزها می‌کنم. این احساس بهتری است.

 

نظر شما

10موردی را که نباید در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید


امروزه افراد اطلاعات و جزئیات زیادی از زندگی روزمره خود را با دیگران به اشتراک می‌گذارند، اما باید محدوده و مرزی برای این به اشتراک‌گذاری در میان خویشاوندان، دوستان و افراد ناشناس مشخص نماییم. بسیاری از موارد و اطلاعات هستند که بهتر است شما آن‌ها را هیچ ­گاه در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به اشتراک نگذارید در ادامه به 10 مورد که مهم‌تر هستند اشاره می‌نماییم:  
  1. تاریخ تولدتان به‌طور کامل و صحیح
شاید ثبت تاریخ تولد باعث ارسال پیام‌های تبریک از سوی دوستان و آشنایان در روز تولدتان برای شما گردد اما از سوی دیگر افراد سودجو با استفاده از این اطلاعات و سرقت دیگر مشخصات شما اقدام به افتتاح حساب کاربری با نام و نام خانوادگی شما می‌نمایند و از این راه دست به سودجویی و فریب افراد می‌زنند.
  1.  موقعیت مکانی
بسیاری از مردم نمی‌دانند که وقتی یک مطلب را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذراند یا برای فردی ارسال می‌کنند، موقعیت مکانی آن‌ها مشخص می‌شود. ارائه اطلاعات مربوط به موقعیت مکانی می‌تواند خطرناک باشد برای مثال افراد سارق متوجه می‌شوند که شما در منزل حضور دارید یا خیر؟ بسته به تنظیمات حریم خصوصی که شما برای شبکه‌های اجتماعی که عضو آن هستید انجام داده‌اید،اگر ارسال یک پیام در زمانی که شما در تعطیلات به سر می‌برید موقعیت مکانی شما را مشخص کند، چراغ سبزی خواهد بود برای ورود سارقین به منزل و غارت اموال و اثاثیه شما.
  1.  ارسال تصاویر فرزندتان یا فرزندان دوستانتان به همراه نام آن ها
این موضوع حساس است. همه ما می‌خواهیم از فرزندانمان حمایت کنیم، ما هیچ وقت آن‌ها را در یک بزرگراه که خودروها با سرعت درحرکت هستند رها نمی‌کنیم و همیشه مراقب آن‌ها هستیم اما متأسفانه بسیاری از ما صدها تصویر از کودکانمان را به همراه نامشان در شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌های مجازی در­ سرتاسر­­­­­­­­­­­ ­­­­­دنیا برای مشاهده افراد پخش می‌کنیم. مشکل اصلی این است که شما نمی‌توانید مطمئن باشید تنها دوستان شما این تصاویر را مشاهده می‌کنند.
چه اتفاقی می‌افتد اگر گوشی هوشمند یا لپ تاب دوستان شما که تصاویر در آن‌ها موجود است به سرقت برود؟ یا اینکه مطمئن هستید دوستان شما تنظیمات حفظ حریم خصوصی را انجام داده‌اند؟ و افراد ناشناس به صفحات آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی دسترسی ندارند؟ پس نمی‌شود به دوستان اطمینان کامل داشت که اطلاعات از طریق آن‌ها در اختیار افراد ناشناس قرار نگیرد. بنابراین بهتر است فرض کنید که فضا کاملاً عمومی است و مطالبی را که نمی‌خواهید تمام افراد در سرتاسر جهان به آن دسترسی داشته باشند در این شبکه‌ها ارسال نکنید.
اگر شما تصویری از فرزندانتان در شبکه‌های اجتماعی ارسال کردید، نام و هرگونه توضیحات در مورد آن را حذف نمایید زیرا دوستان واقعی شما که کودک را می‌شناسند نیاز به اسم، توضیحات اضافی و هرگونه بر چسبی ندارند.
  1.  آدرس منزلتان
شما هیچ‌وقت متوجه نمی‌شوید که چه کسانی اطلاعات مربوط به شما را می‌خوانند و آن‌ها را جمع‌آوری می‌کنند. بنابراین آدرس خود را در شبکه‌های اجتماعی ارسال نکنید زیرا با این کار، زمینه و بستر را برای سوءاستفاده مجرمین به‌راحتی آماده می‌نمایید. با قرار دادن آدرس زمینه را برای ارتکاب جرائم بسیار زیادی با دستان خودمان برای مجرمان آماده کرده‌ایم.
  1.  شماره واقعی تلفن شما
ممکن است بخواهید که دوستانتان قادر باشند با شما تماس بگیرند ولی ممکن است که شماره تلفن به دست افراد دیگر نیز بیفتد از این طریق افراد می‌توانند به وسیله شماره تلفن اطلاعاتی دیگری نظیر آدرس شما را از طریق اینترنت و دیگر روش‌ها پیدا کنند.
  1.  وضعیت روابط شخصی شما
نیاز نیست که افراد غریبه اطلاعاتی از روابط شخصی و خانوادگی شما داشته باشند و به حریم خصوصی شما وارد شوند. زیرا آشنایان از وضعیت کلی شما مطلع هستند و جزئیات نیاز به مطرح شدن در این فضای عمومی ندارد.
  1.  تصاویر با برچسب مشخص‌کننده مکانی
برخی از تصاویر دارای برچسب‌هایی هستند که نشان دهنده مکان جغرافیایی آن هستند. این اطلاعات ممکن است توسط دوربین گوشی شما ثبت شود و خود شما هم از آن اطلاع نداشته باشید. پس سعی کنید عکس‌هایی را ارسال کنید که بدون برچسب جغرافیایی (Geotags) باشد.
  1.  برنامه تعطیلات
"دوستان من در 25 شهریور‌ماه با خانواده به مسافرت خواهم رفت" این نمونه‌ای از جمله‌هایی است که شما نباید در شبکه‌های اجتماعی قرار دهید و افراد ناشناس را از برنامه‌های زمانی که منزل خود را ترک می‌کنید مطلع نمایید. به همین خاطر بهتر است برنامه زمانی سفرتان و همچنین تصاویری که نشان‌دهنده این است که شما هنوز در سفر هستید را منتشر نکنید. پس تا زمانی که به منزل برنگشتید تصاویر و خاطراتی در مورد تعطیلات و سفرتان منتشر نکنید.
  1.  چیزهایی که باعث خجالت شما در برابر خانواده و یا همکارانتان در محل کار می‌شود
قبل از این که هر مطلب یا تصویری را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید با خودتان فکر کنید که آیا می‌خواهید این مطلب را خانواده و یا همکاران و مدیرتان ببیند؟ اگر نه، که مطلب را ارسال نکنید و اگر آن را به اشتراک گذاشتید و تصمیم گرفتید آن را حذف کنید به این معنی نیست که هیچ کس قبل از آن که شما آن را حذف کنید ندیده است.
  1.  اطلاعات در مورد کار­ و یا پروژه‌های شغلی محل کارتان
صحبت کردن در مورد مسائل کاری در شبکه‌های اجتماعی ایده بسیار بدی است. برای مثال صحبت در مورد مناقصات شرکت ، پروژه‌ها و فعالیت‌های مرتبط با آن باعث می‌شود که شرکت‌های رقیب از اطلاعات تجاری و شغلی شما به‌عنوان اهرمی علیه‌تان استفاده نمایند.
 

جعبه کفش


                                                            زن وشوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند آنها همه چیز را بطور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از هم مخفی نمیکردند،مگر یه چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود و در مورد جعبه فکر نمیکرد اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را از بالای کمد آورد و نزد همسرش برد.پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده که همه چیز در مورد آن جعبه رو به شوهرش بگوید.و از اون خواست تا در جعبه را باز کند،وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و دسته ای پول بالغ بر95 هزار دلار پیدا کرد.
پیرمرد در این باره از همسرش سوال کرد.
پیرزن گفت:هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادر بزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچوقت مشاجره نکنید،او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم باید ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.پیرمرد بشدت تحت تاثیر قرار گرفت و تمام سعی خود را بکار برد تا اشک هایش سرازیر نشود.فقط دو عروسک در جعبه بودند،پس همسرش فقط دو بار در طول تمام این سالهای زندگی و عشق از او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد.
سپس به همسر رو کرد و گفت:عزیزم ، خوب ،این در مورد عروسکها بود ولی در مورد این همه پول چطور؟
اینها از کجا آمده،پیرزن در پاسخ گفت:آه،عزیزم،این پولی است که از فروش عروسکها بدست آورده ام.

آ