تلخ وشیرین94

دوستانه

تلخ وشیرین94

دوستانه

ماجرای دستگیری برادر رهبر انقلاب


کد خبر: ۶۷۴۹۴۹
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۷ 08 March 2017
امتیاز خبر: 84 از 100 تعداد رای دهندگان 22389
دبیرکل مجمع نیروهای خط امام گفت: باید با آموزش، اهداف انقلاب را در برابر کسانی که می‌خواهند آن را به انحراف بکشند حفظ کرد.

به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهادی خامنه‌ای در سلسله نشست‌های کاشان در انقلاب اسلامی و مراسم تجلیل از مبارزه انقلابی حجت‌الاسلام اسحاق مشکینی در تالار فیض کاشان اظهار کرد: انقلاب ما به یک معنا تمام نشده است و هر لحظه باید انقلاب کنید و تفکر و اندیشه انقلاب را در برابر حضور منحرفان صیانت کنیم.

وی افزود: امروز سخن گفتن درباره انقلاب کار آسانی است ولی کسانی که در آن دوران زندانی و شکنجه می‌شدند و هر لحظه شکنجه برای آنها یک شهادت بود برای حفظ انگیزه‌های انقلابی خود طاقت آورده و تحمل کردن شکنجه‌ها زیر دست ساواک کار ساده‌ای نبود.

وی ادامه داد: باید زمانی را به یاد بیاوریم که کسی جرأت به زبان آوردن نام امام را نداشت و حتی داشتن ترجمه‌ای از نهج‌البلاغه و قرآن به نوعی قاچاق بود و در دروس قرآن اگر کلمه‌ای بیش از درس قرآن گفته می‌شد تحت تعقیب ساواک قرار می‌گرفت.

هادی خامنه‌ای گفت: سرمایه انقلاب اسلامی آموختن است و نباید در مراسم تجلیل‌ها از مبارزان انقلابی با شکل و شمایل امروز بی‌حاصل بماند و به عنوان نمونه باید زندگی حجت‌الاسلام مشکینی و اندیشه و فرهنگ اسلام و انقلاب بررسی شود.

وی تصریح کرد: انقلاب و بالندگی انقلاب به وسیله مردم بود و باید سعی کنیم جامعه را به همان شکل و شمایل توسعه دهیم تا جامعه مورد انحراف قرار نگیرد.

هادی خامنه‌ای با اشاره به فعالیت‌های انقلابی حجت الاسلام مشکینی و یادی از رشادت های شهید یزدانی در دوران انقلاب اسلامی شهرستان کاشان گفت: تجلیل از چنین شخصیت هایی در واقع تجلیل از فضیلت های انسانی است که نیازمندیم همه آن را بشناسیم و به آن عمل کنیم.

دبیر کل مجمع نیروهای خط امام افزود: خداوند به عنوان نمونه افرادی را مانند ایشان در جلوی چشم ما قرار می‌دهد تا رسیدن به این سرنوشت انقلاب ما را آشنا کند. پس تکریم امشب ،‌تکریم از یک شخص نیست بلکه تکریم از ظرافت هایی است که ما ندیدیم و زندان ها و چگونه مبارزه کردن ها نیز قابل گفتن نیست.

وی تصریح کرد: ما باید تاریخ را حفظ کنیم و ثبت چند لحظه از هزاران لحظه از روزهای انقلاب با فیلم های مستند مگر با راه های مناسب ممکن نیست و باید انگیزه های ما در معرفی این تاریخ به گونه ای باشد که فکر نکنیم کار تمام شده است.

این فعال سیاسی گفت: کاشان از جایگاه کسانی که زمینه های فرهنگی و سیاسی انقلاب را داشته اند ما می توانستیم به راحتی در سخنرانی های خود در قبل از انقلاب برای امام دعا کنیم ولی کسی در آن دوران حتی اجازه نام بردن از اسم امام در تهران و مشهد را نداشت و باید علت این را جستجو کرد که چرا در کاشان این کار ساده بود و ساواک جرات هیچ کاری را هم نداشت.

هادی خامنه‌ای خاطرنشان کرد: هر چند که در آن دوران پرده هایی از جهل و تحجر در جامعه شهر کاشان دیده می شد، ولی حضور افرادی سیاسی و فرهیخته و فرهنگی و تعداد بازاریان و روحانیون در همان آغاز انقلاب از سال ۴۱ این شهر را تبدیل به شهری برای فعالیت های سیاسی و فرهنگی و انقلابی کرده بود.

وی در پایان اظهار کرد: در سال ۴۸ در مشهد و در دوران مبارزه با طاغوت با تعدادی از دوستان گروهی کتاب خوانی داشتیم که پس از دستگیری یکی از جرم های من این بود که من به جوانان کتاب داده ام. چون حکومت از جهل مردم استفاده می کرد و به دنبال اطاعت کورکورانه آنها بود و نمی خواست مردم با آگاه شدن به دنبال حقوق شهروندی و اجرای قانون باشند.

تیم احمدی نژاد روشی ماکیاولیستی در پی گرفته است


حسین کنعانی‌مقدم کارشناس سیاسی اصولگرا در گفت و گو با «انتخاب» در مورد اعلام حمایت احمدی‌نژاد از بقایی در انتخابات آتی در حالیکه پیش از این به طور رسمی هر گونه حمایت از کاندیدایی خاص را تکذیب کرده بود گفت: به نظر می‌رسد که تیم آقای احمدی‌نژاد وارد فاز دو قطبی‌کردن انتخابات شده‌ است و این در حالی است که مقام معظم رهبری آنها و سایر افراد را از اینکه در مسیری حرکت کنند که فضای انتخابات به سمت دو قطبی‌شدن پیش برود برحذر کرده بودند.عضو جبهه ایستادگی در مورد جمله‌ای که بقایی مبنی بر اینکه «آخر حماسه بالاخره یک نفر باید فدا شود» بیان کرده است تصریح کرد: بیان این جمله یک نوع اعلام جنگ در انتخابات بوده با وجود اینکه انتخابات یک نوع رقابت است که باید در چارچوب قوانین کشور برگزار شود و به هیچ‌عنوان روشی برای مخاصمه، جنگ و درگیری نیست بنابراین استفاده از این نحوه ادبیات نشان می‌دهد که آنها به‌دنبال این هستند که برای رسیدن به پیروزی از تمام ابزارهای ممکن استفاده کنند و این اقدام خطرناک و یک روش ماکیاولیستی است که نباید اتفاق بیفتد

ماجرای نامه یک بانوی تهرانی به امام و پاسخ ایشان

به گزارش جماران، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

بیمارستان قلب. زمستان ١٣٥٨.به همراه پدر و امام. 

 

بهمن ١٣٥٨ امام در اثر سکته قلبى به بیمارستان قلب شهید رجایى منتقل مى شوند. امروز در میان مکاتبات آن روزها به نامه اى از یک خانم ناشناس تهرانى برخورد کردم که آن را روى برگه بیمارستان و خطاب به امام نوشته است. ایشان مى نویسد:

 

«بنام خدا. ای امام جان من، از این خواب که دیشب دیدم بسیار ناراحتم. حدود ساعت چهار صبح بود‏‎ ‎‏که شما را در خواب دیدم که سه نفر به ملاقات شما آمدند و برای شما آب و یک لیوان شربت آورده‏‎ ‎‏بودند. من هم با آنها بودم که به حضور شما آمدند. آنها که بسیار صورتی زیبا داشتند، گفتند که دیگر ما‏‎ ‎‏طاقت ‏‎]‎‏دیدن ‏‏]‏‏ دوا خوردن شما را نداریم. این بود که صبح ساعت پنج از منزل خودمان که در خیابان‏‎ ‎‏شهدا بود، خود را به اینجا رسانده ام و از هر کس اجازه گرفتم که شما را ببینم، نتوانستم. فقط حال خود را‏‎ ‎‏با یک دستخط کوچک برای من بنویس. من در راهرو منتظر جواب هستم ـ سید خدیجه غریبان‏‎ ‎‏لواسانی.»

٠

حضرت امام هم زیر همان برگه در جواب به این خانم ناشناس نوشته اند: «بسمه تعالی‏

‏‏ من بحمدالله حالم خوب است و خواب شما خیر است. خداوند به شما توفیق و‏‎ ‎‏سعادت عنایت نماید.‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏»

رضایی: به خاطر رسیدن به قدرت مسابقه ندهیم


دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: انتظار انقلاب از ما حفظ هویت و اقتدار روزافزون است.

به گزارش جماران، محسن رضایی در همایش روز بسیج جامعه پزشکی در تبریز گفت: نماد ایستادگی را باید در خانواده‌هایی جست که سه شهید   و یا حتی چهار شهید تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده اند، در چهره جانبازانی جست که هنوز درد می‌کشند ولی با این حال شکرگذار خداوند هستند. تابلو فداکاری‌های هفت سال دفاع مقدس را باید در چهره فرزندانی دید که در کودکی پدر از دست دادند و الان با افتخار می گویند پدر را به خاطر خدا از دست داده‌ایم. 

  وی با بیان اینکه خودمان را در انقلاب پیدا کرده وهویت ما بازسازی شد، گفت: در اواخر دوران پهلوی مستشاران و سردمداران آمریکایی متوجه شده بودند که ایرانیان به دنبال بازسازی هویت خود هستند، این قضیه منجر به برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله از سوی رژیم پهلوی شد  که مردم نیز آن را پس زدند. مردم ما به دنبال احیای هویت ایرانی و اسلامی بودند و به همین دلیل انقلاب کردند.  اولین ویژگی هویت ایرانی اسلامی، احساس مسئولیت و تکلیف است، هر فردی که انقلابی است نسبت به دین و کشور احساس وظیفه می‌کند. انقلاب از ما یک چیز بیشتر نمی‌خواهد و آن هم حس وظیفه شناسی در مقابل خداوند متعال است، معتقدم وظیفه شناسی فراتر از پاسخگویی است. خودباوری و اعتماد به نفس ناشی از احیای هویت ما در انقلاب اسلامی، باعث شد در دفاع مقدس پیروز واقعی میدان باشیم. 

  وی اضافه کرد: ما در انقلاب اسلامی هویت پیدا کردیم و در دفاع مقدس با کمک آن، اقتدار یافتیم، در حال حاضر نیز تمام سعی و تلاش دشمنان ما این است که هویت و اقتدارمان را پس بگیرند. 

 رضایی تأکید کرد: در دنیای کنونی ایران اسلامی به دنبال احیای عظمت و قدرت خود است، متاسفانه هم از داخل و هم از بیرون کشور فشارهایی علیه پیشرفت روز افزون ما اعمال می شود، برخی از داخلی‌ها هم به این توجه نمی کنند که هویت و اقتدار ما باید حفظ شود.

به گفته وی، در چنین شرایطی و با تفکر فردگرایانه و حزب گرایانه  نمی‌توانیم با دشمنی‌ها مقابله کنیم. فلسفه انقلاب ما این است که برادری و وحدت خود را حفظ کرده و به خاطر رسیدن به قدرت مسابقه ندهیم، بلکه بر سر شهادت‌طلبی با هم رقابت کنیم. 

 وی با تاکید بر لزوم بازگشت به ارزش های انقلاب اسلامی گفت: اگر می خواهیم انقلابی باقی بمانیم باید به حس وظیفه شناسی خود بازگردیم و وظایمان را در قبال خون شهدا به خود گوشزد کنیم. 

 

روایت اشک‌های خلبان شهید عباس بابایی در محضر امام خمینی(ره)


سردار علی فضلی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و جانشین سازمان بسیج مستضعفین درباره خاطره خود از دیدار شهید بابایی با حضرت امام راحل روایت می‌کند:

«آن روزها(سال 1364) ما عملیات بزرگی نداشتیم. شرایط سختی حاکم شده بود و ناگزیر به انجام عملیات‌های کوچک و محدود بسنده کرده بودیم. در آن جلسه، برادر «محسن رضایی» فرمانده سپاه در آن زمان گزارشی خدمت حضرت امام ارائه کرد و امام چند جمله‌ای با این مضمون فرمود که: «عزیزان من! هر شب به دشمن هجمه کنید و خواب را از چشم دشمن بگیرید. به دشمن امان ندهید.»

در همان جلسه، عزیزی را دیدم که در صف اول نشسته و شانه‌هایش می لرزد. چهره‌اش از پشت سر قابل تشخیص نبود. رنگ لباسش قدری با یونیفرم ما تفاوت داشت و موی سرش کوتاه بود. ما آن روزها کلاه نداشتیم، ولی او کلاهی هم بر سر گذاشته بود. با بیانات امام شانه‌هایش می لرزید و داشت به نوعی عشق بازی می‌کرد. من به حال او غبطه خوردم و پیش خود گفتم، خدایا! این کجاست و ما کجاییم. چه احوال خوشی دارد.

حقیقتاً غبطه خوردم، ولی هنوز نمی‌دانستم کیست. یک لحظه نیم نگاهی به اطراف انداخت. دیدم عجب! این کسی نیست غیر از برادر شهیدم، «عباس بابایی»، فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش مقتدر جمهوری اسلامی ایران. جلسه که تمام شد، رفتم جلو و با این عزیز بزرگوار معانقه کردم.

روزی خبردار شدم که اسم‌شان برای زیارت خانه خدا درآمده و باید همراه همسر محترمشان برای حج تمتع شرفیاب شوند، ولی به همسرشان گفته‌اند، شما بروید و حج به جا آورید،من هم انشاءالله در جبهه حج به جا خواهم آورد. شما بروید مکه، من هم می‌روم جبهه.

این اتفاق افتاد و همسرشان عازم مکه شدند. شهید بابایی هم عازم جبهه شدند و روز عید قربان،هنگام انجام عملیات‌های پی درپی و پشتیبانی از رزمندگان اسلام، هواپیمایشان مورد اصابت قرار گرفت و در راه خدا به شهادت رسیدند.»



تاریخ : پنج‌شنبه 31 تیر 1395 | 00:57 | چاپ | نو