1396/8/6 شنبه
سردار سرلشکر پاسدار محمدباقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی خطاب به امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایرانسردار سرلشکر پاسدار محمدباقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی خطاب به امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران از مواضع مقتدرانه امیر موسوی در خصوص تحکیم همدلی و وحدت بین ارتش و سپاه پاسداران و برگزاری شایسته مراسم دانش آموختگی دانشگاه های افسری ارتش تقدیر و تشکر کرد.
سردار سرلشکر پاسدار محمدباقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی خطاب
به امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
از مواضع مقتدرانه امیر موسوی در خصوص تحکیم همدلی و وحدت بین ارتش و سپاه
پاسداران و برگزاری شایسته مراسم دانش آموختگی دانشگاه های افسری ارتش
تقدیر و تشکر کرد.
به گزارش روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران، متن پیام سرلشگر باقری بدین شرح است:
بسمه تعالی
امیر سرافراز ارتش اسلام سرلشکر ستاد سید عبدالرحیم موسوی
فرمانده محترم کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
مواضع حکیمانه و مقتدرانه و همراه با بصیرت انقلابی جنابعالی از بدو تصدی
فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحکیم همدلی و وحدت بین ارتش
و سپاه پاسداران، بار دیگر دوستان جمهوری اسلامی را به تحسین و دشمنان را
به نا امیدی از پیگیری اهداف خصمانه وا داشت .
تاکید بر این نکته که ارتش دست در دست سپاه تا فرو ریزی پایه های سلطه و
پایان عمر رژیم صهیونیستی پیش خواهد رفت، از جمله مصادیق آیه شریفه «واعدوا
لهم مااستطعتم من قوه» بود که به شکل مناسب در مراسم دانش آموختگی
دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) و در محضر مبارک فرمانده معظم کل قوا
بیان شد.
گرجه بهترین پاداش ها برای انسان مخلص، خشنودی و رضای پروردگار حق تعالی
است، لیکن به مصداق حدیث شریف رضوی «من لم یشکر المنعم من المخلوقین، لم
یشکر الله عزوجل» بدین وسیله مراتب قدر دانی و سپاس خود را در اتخاذ این
مواضع که نمایشی از «ید واحده» می باشد، اعلام می دارم.
از خداوند قادر متعال دوام عزت جنابعالی و توفیق آحاد رزمندگان دلاور ارتش
جمهوری اسلامی ایران را در ظل توجهات حضرت ولی عصر (عج) و تحت فرماندهی
حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) آرزومندم.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
سرلشکر پاسدار محمد باقری
موفقیت، آرزویی ناممکن یا واقعیتی دست یافتنی؟ خیلی از انسانها به موفقیت به شکل یک فرایند دست نیافتنی و به افراد موفق به شکل عدهای موجودات خارقالعاده نگاه میکنند. اگر دوستی به هدفی مشخص رسیده باشد، شاید این جمله را همه در موردش شنیده باشیم که "خدا شانس بدهد، بعضیها از زمین و آسمان برایشان میبارد! خوش بحالش... کاش من جای او بودم..." شاید بارها با این جملات مواجه شده باشیم ولی واقعیت چیز دیگری است و آن را کمتر کسی میبیند، واقعیتی که پشت موفقیت هر انسانی نهفته است، داشتن امکانات و هوش و ثروت و حمایت نیست... واقعیت تنها و تنها صبر و پشتکار و امید و ایمان قلبی به هدف است... که اغلب نمود بیرونی ندارد! ما اینها را نمیبینیم... هر رشدی درد مخصوص بخودش را دارد. رشدی که درد نداشته باشد رشد نیست! موفقی که ناامید نشده باشد، خسته نشده باشد، طرد نشده باشد و حتی مورد دشمنی واقع نشده باشد، موفق نیست!
اگر میخواهیم مسیر موفقیت را برویم باید آمادهی خیلی چیزها باشیم: اگر نادانها تحقیرمان کردند... ما لبخند بزنیم به سطحی نگریشان و اعتماد بنفسمان را تقویت کنیم. اگر تنگ نظران کارمان را بیارزش شمارند... ما مصممتر شویم که داریم کاری میکنیم که مورد تنگ نظری واقع شده و این خود دستاورد کمی نیست، گاهی حسادت برخی، مهر تاییدی است بر درستی کارمان. اگر کجاندیشان دلسردمان کنند... ما ناامیدی را به مبارزه با امید دعوت کنیم و انگیزهها را مرور میکنیم. اگر اطرافیان بجای همراهی دشمنی کنند... ما خوداتکایی را تمرین کنیم و خوشبین و صبور باشیم. اگر روزی همه را موافق با خودت یافتی و یا اگر زمانی رسید که دیدی داری از مسیری میروی که همگان میروند، حتما اول به درستی مسیر و یا درستی معیارهای انتخاب مسیرت شک کن! یادم باشد در مسیرم حتما صبور باشم، امیدوار باشم، قوی باشم، هوشیار و آگاه باشم که لازمهی هر رشدی یک بلوغ است و لازمهی هر بلوغی یک تغییر بزرگ و لازمه هر تغییری یک جسارت عمیق! ساده باشم ولی سطحی نه! شبیه خودم باشم، سرجای خودم باشم، برای بقیه خیر بخواهم، مبادا بیتفاوت باشم به درد کسی...!! جرات کنیم و بایستیم در برابر هر آنچه از درون و بیرون مانعمان میشود!
و در آخر... اگر رویایی در سر نداری، میان تو و مسافری که در راه مانده فرقی نیست!
219 |60شخصی نزد همسایهاش رفت و گفت: "گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو میگفت..." همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: "قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟" گفت: "کدام سه صافی؟"
- اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف میکنی واقعیت دارد؟ گفت: "نه... من فقط آن را شنیدهام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است."
سری تکان داد و گفت: "پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذراندهای. یعنی چیزی را که میخواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالیام میشود." گفت: "دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند."
بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمیکند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم میخورد؟ - نه، به هیچ وجه! همسایه گفت: "پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی."
شخصی نزد همسایهاش رفت و گفت: "گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو میگفت..." همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: "قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟" گفت: "کدام سه صافی؟"
- اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف میکنی واقعیت دارد؟ گفت: "نه... من فقط آن را شنیدهام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است."
سری تکان داد و گفت: "پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذراندهای. یعنی چیزی را که میخواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالیام میشود." گفت: "دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند."
بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمیکند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم میخورد؟ - نه، به هیچ وجه! همسایه گفت: "پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی."